English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (5370 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
microcycle U واحد زمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
half U ارسال داده در یک جهت در واحد زمان روی کانال یک سویه
resolution U توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolutions U توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
serial U ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
serial U چاپگری که حروف را یکی یکی در واحد زمان چاپ کند
serials U ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
serials U چاپگری که حروف را یکی یکی در واحد زمان چاپ کند
scroll U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scrolls U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
best rate of climb speed U سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
cpu time U مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
engineered performance U زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
man hour U واحد زمان کار که برابر یک ساعت کار یک فرد است وبرای پرداخت مزد منظورمیشود
work load U مقدار کار در واحد زمان
Other Matches
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
morpheme U واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu U واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presenting U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
presents U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
presented U زمان حاضر زمان حال
present U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
units U واحد
ones U واحد
unilinear U در یک خط واحد
unit U واحد
one U واحد
single U واحد
at the same time U در ان واحد
plank U واحد
singlet U خط واحد
modules U واحد
module U واحد
monad U واحد
unitage U یک واحد
singlets U خط واحد
univalent U واحد
measure U واحد
bars U واحد فشار
bar U واحد فشار
peripheral unit U واحد جنبی
output unite U واحد خروجی
object module U واحد مقصود
phyton U واحد گیاهی
microprocessing unit U واحد ریزپردازنده
phot U واحد روشنایی
personality module U واحد شخصیت
interlocking directorate U مدیریت واحد
physical unit U واحد فیزیکی
unity U شماره یک واحد
sample U واحد نمونه
sampled U واحد نمونه
memory module U واحد حافظه
monomeric unit U واحد تکپار
monitor unit U واحد مبصر
monetary unit U واحد پول
monetary unit U واحد پولی
measuring unit U واحد سنجش
gust U واحد چشایی
magnetic unit U واحد مغناطیسی
logical unit U واحد منطقی
mpu U واحد میکروپروسسور
ounces U واحد جرم
lambert U واحد روشنایی
main unit U واحد اصلی
lighting unit U واحد روشنایی
motor unit U واحد حرکتی
logic unit U واحد منطقی
gusts U واحد چشایی
stepping U واحد مجزا
basic construction unit U واحد ساختمانی
contractors yard U واحد ساختمانی
basic shaft U محور واحد
bril U واحد درخشندگی
building unit U واحد ساختمانی
step U واحد مجزا
command unit U واحد فرمان
control unit U واحد کنترل
cost unit U قیمت واحد
cpu U واحد کنترل
cu U واحد کنترل
data item U واحد داده
data unit U واحد داده
datum U یک واحد داده
astronomical unit U واحد نجومی
arithmetic unit U واحد محاسبه
plant U واحد صنعتی
plants U واحد صنعتی
motif U واحد تکراری
motifs U واحد تکراری
fee U بهای واحد
concern U واحد اقتصادی
pounds U واحد وزن
pounding U واحد وزن
pound U واحد وزن
ounce U واحد جرم
concerns U واحد اقتصادی
absolute unit U واحد مطلق
angstrom unit U واحد انگستروم
arithmetic unit U واحد حساب
derived unit U واحد فرعی
secondary unit U واحد فرعی
fuse unit U واحد فیوز
gold standard U واحد طلا
heat unit U واحد حرارت
henry U واحد خودالقایی
identity matrix U ماتریس واحد
imaginary unit U واحد موهومی
industrial unit U واحد صنعتی
information unit U واحد اطلاعات
input block U واحد ورودی
input unit U واحد اولیه
input unit U واحد ورودی
ones U یک واحد یگانه
basis U قیمت واحد
fuse element U واحد فیوز
pounded U واحد وزن
disk unit U واحد گرده
disk unit U واحد دیسک
display unit U واحد نمایشگر
display unit U واحد نمایش
driver unit U واحد محرک
dust arrester U واحد گردگیری
dyadic unit U واحد دو عضوی
efficiency unit U واحد کارایی
electrostatic unit U واحد الکترواستاتیک
fractions U 1-بخشی از یک واحد
fraction U 1-بخشی از یک واحد
object module U واحد مقصد
one U یک واحد یگانه
measure U واحد میزان
unit of time U واحد زمانی
unit position U مکان واحد
unit price U واحد بهاء
unit price U واحد قیمت
unit price U قیمت واحد
unit price U بهای واحد
unit record U رکورد واحد
unit cell U سلول واحد
single precision U دقت واحد
repeating unit U واحد تکراری
unit tube U لوله واحد
unit distance U با فاصله واحد
rad U یک واحد دوزاتمی
unified budget U بودجه واحد
unit of issue U واحد توزیع
single tax U مالیات واحد
unit cost U هزینه واحد
single density U با تراکم واحد
shipping unit U واحد حمل
unit elasticity U کشش واحد
unit hydrograph U هیدروگراف واحد
unit load U واحد بار
unit matrix U ماتریس واحد
unit of account U واحد محاسبه
unit of currency U واحد پولی
unit weight U وزن واحد
storming column U واحد مامورحمله
storage unit U واحد انباره
processing unit U واحد پردازش
processing unit U واحد پردازنده
unitization U تعیین واحد
unit of fire U واحد اتش
pyramiding U مدیریت واحد
Recent search history Forum search
1time is prceious it has great
3service times
3service times
3service times
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2کلمه با جمله چه فرقی دارد
2کلمه با جمله چه فرقی دارد
1شما چه زمان به مکتب میرید.
1شما چه زمان به مکتب میرید.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com